Enrique Iglesias...wherever,whenever...4ever
I don"t know why Maybe you were right نمیدونم چرا یک هشتم اقیانوس خشک میشه و از بین میره ما همه بدون خون و کور هستیم، با یه آرزوی بزرگ برای زندگی آنسوی ماه نقره ای... من توی خیابون وایستادم و دارم برای تو گریه میکنم هیچ کس من رو نمیبینه من باید به تو برسم، باید به تو برسم
You wanna follow me tonight
When in the rest of the world
With whom I"ve crossed and I"ve quarreled
Lets me down so
For a thousand reasons that I know
To share forever the unrest
With all the demons I possess beneath the silver moon
Maybe you were right
But baby I was lonely
I don"t want to fight
I"m tired of being sorry
Eighth of ocean dry, with all their vampires and their brides
We"re all bloodless and blind
And longing for a life Beyond the silver moon
But baby I was lonely
I don"t wanna fight
I"m tired of being sorry
I"m standing in the street
Crying out for you
No one sees me
But the silver moon
So far away so outer space
I"ve trashed myself I"ve lost my way
I"ve got to get to you, got to get to you
Maybe you were right
But baby I was lonely
I don"t want to fight
I"m tired of being sorry
I"m standing in the street
Crying out for you
No one sees me
But the silver moon
تو میخوای امشب منو دنبال کنی
وقتی در قسمتی از دنیا
من با تو دعوا کرده ام و از تو گذشته ام
بذار نا امید بمونم
به هزار دلیلی که میدونم
برای تقسیم کردن همیشگیه آشفتگی ها و نا آرامی ها با تمام شیاطینی که تسخیر کردم
زیر ماه نقره ای...
شاید حق با تو بود اما عزیزم من تنها بودم
من نمیخوام دعوا کنم ، من از شرمنده شدن و عذر خواهی کردن خسته شدم
با تمام خون آشام ها و تازه عروس هاش،
شاید حق با تو بود اما عزیزم من تنها بودم
من نمیخوام دعوا کنم من از شرمنده شدن و عذر خواهی کردن خسته شدم
به جز ماه نقره ای...
خیلی دور، خیلی بیرون تر از فضا من خودمو از بین بردم، من راهم رو گم کردم
شاید حق با تو بوده
اما عزیزم من تنها بودم
من نمیخوام دعوا کنم من از شرمنده شدن و عذر خواهی کردن خسته شدم
من توی خیابون وایستادم و دارم برای تو گریه میکنم
هیچ کس من رو نمیبینه به جز ماه نقره ای...
قالب رایگان وبلاگ پیچک دات نت |